واكنشهاي ناخواسته به دنبال تماس با محرك ميتواند دو گونه باشد:
1- قابل پيش بيني 2- غير قابل پيش بيني
1- واكنشهاي قابل پيش بيني ميتواند شامل اثرات سمي مواد يا ايجاد بيماري عفوني بعد از تماس با عامل عفوني و يا ضايعات عفوني بعد از تماس با ضايعات فيزيكي ، سوختنهاي شيميايي و يا اثرات فارماكولوژيك بعضي از مواد ميباشد. همچنين پديده اپيوسينكرازي داشته باشد.
2- واكنشهاي غيرقابل پيشبيني شامل :
1- Hyper responsiveness
2- Hyper sensitivity يا Super sensitivity
3- Sensitivity
در هر سه مورد ، هر چند علائم باليني ميتواند شبيه به يكديگر باشد ولي سير پاتوفيزيولوژي مختلفي طي ميكند.
1- Hyper responsiveness يا Hyper reactivity شامل جواب محركها ميباشد. Irritation كه در جواب به عواملي است كه آنها را Irritant يا محرك نامگذاري ميكنند ، نوعي تحمل ناپذيري يا Intolerance در بدن ايجاد ميشود كه به مقادير بسيار كمي آن عامل محرك ظرف چند ثانيه تا چند دقيقه بدن واكنش ميدهد. ظرف چند ساعت تا چند روز واكنش متوقف ميشود. البته به شرطي كه تماس تكرار نشود.
اين واكنشها ايمونولوژيك نميباشد يعني همه تستها منفي ميباشد. تعداد قابل توجهي
از مواد در طبيعت محرك محسوب ميشوند. اين حالت بعد از ايجاد شدن تا آخر عمر در بدن فرد باقي ميماند. تشخيص بر مبناي تاريخچه و البته چالش با آن محرك همان علائم قبلي را ايجاد ميكند.
2- Hyper sensitivity يا Super sensitivity توسط برخي از عوامل كه محدودتر ميباشند كه مستقيماً موجب آزاد سازي آمينهاي ويزواكتيو مثل هيستامين ميتواند سريعاً ايجاد شود ظرف چند دقيقه تا چند ساعت و وابسته به دوز ميباشد. براي تشخيص علاوه بر تاريخچه از تست BHRT كه همان آزادسازي هيستامين از بازوفيل ميباشد. اين گروه از واكنشها فرم كلاسيك ايمونولوژيك نميباشد و اين پديده تا سالهاي زيادي در بدن باقي ميماند.
3- آلرژي يا Sensitivity ميباشد كه شبيه مبحث عفونت است كه هم عوامل مختلف دارد ، هم انواع مختلف و هم سير مختلف و هم پيشآگهي مختلفي دارد.
براي ايجادSensitization نيازمند شكسته شدن سد ايمني بدن ميباشد كه اين Allergic breakthrough و اين فرم كلاسيك ايمونولوژي ميباشد. بعد از شكسته شدن سد آلرژي توانايي خاصي براي بروز اپيتوپهايي (گيرندههاي آلرژي) بر سلولهاي بدن ايجاد ميشود.
آلرژي بطور كلي ميتواند از نظر ژنتيكي 2 نوع ميباشد. مدلي كه Inheritance (توارث) خاص و روشني دارند كه آنها را اتوپي گويند و دسته ديگر كه غير اتوپي ميباشند. از نظر سير باليني ميتواند به فرم: 1- Cyclic و 2- Fix باشد.
از نظر مكانيسم ايجاد ميتواند وابسته به IgE باشد.
واكنشهاي آلرژيك ميتواند وابسته به دوز ، وابسته به شدت ، طول زمان و فركانس تماس با آن ماده ايمونوژن باشد. برخي از اين ايمونوژنها كه واكنشهاي وابسته به IgE
ايجاد ميكند به عنوان آلرژي ميشناسيم.
واكنشهاي آلرژي ميتواند فقط در سطح سلولي ايجاد شود كه از طريق تستهاي تحقيقاتي ميتوان بروز آنها را قطعي كرد. در مرحله پيشرفتهتر ميتواند حوادث آلرژي به سطح سرم كشيده شود كه ميتوانيم با تستهاي Invitro يا Invivo بروز آنها را شناسايي كنيم.
مرحله نهايي ايجاد علائم باليني ميباشد كه يك تاريخچه دقيق ميتواند بروز آنها را بعد از تماس مشخص كند.
پديده Priming و Anti priming در آلرژي داريم. منظور از Priming تسهيل ايجاد علائم باليني بعد از شروع بيماري ميباشد. با گذشت چند هفته از بيماري ، بيمار به ميزان بسيار كمتري از آلرژي واكنش بيشتري ايجاد ميكند. بطوريكه مثلاً در ابتداي فصل با آن ميزان آلرژن هيچ نوع علائم باليني نخواهيم داشت.
Anti priming برعكس ميباشد يعني در صورتيكه بيمار خوب رعايت كند و پرهيز جدي از تماس با آلرژن داشته باشد به ميزان معمولي و يا قبلي خود به آن آلرژن جواب نميدهد. وقتي آلرژي اتفاق ميافتد در پديده قبلي Hyper reactivity و Hyper sensitivity هر دو در بيمار وجود دارد و خط كشيدن بين اين 3 حالت مشكل ميشود. امر آلرژي از نظر باليني براي همه عمر نميباشد و بهبودي خودبخودي در بسياري از موارد داريم بطوريكه نه فقط حساسيت باليني به آن آلرژي از بين ميرود بلكه در مواردي تستهاي سرولوژيك چه به حالت Invivo يا Invitro منفي ميشود.
از طرفي ديگر پديده New sensitization يا حساسيت جديد به آلرژن جديد پيدا ميشود يعني هرچند قبلاً به مادهاي آلرژي نداشته است ولي بعد از مدتي آلرژي به آن ماده پيدا ميكند. پيش قراول اين حالت ميتوانيم به مواردي اشاره كنيم كه فرد هيچ علائم باليني با ماده خاصي ندارد ولي تستهاي آزمايشگاهي او به آن ماده مثبت ميشود.البته در اين مورد بايستي به واكنشهاي متقاطع نيز فكر كرد. New sensitization در هر سني و در هر شرايطي ميتواند بوجود آيد و ايمنوتراپي اختصاصي كه امروز اعمال ميشود جلو New Sensitization را نميگيرد.
مشكلات علم آلرژي:
1- مرز بين سلامت و شروع بيماري نامشخص ميباشد.
2- ارجاع ديرهنگام به پزشك و فراموشكاري بيماران موجب ميشود كه تاريخچه صحيحي در علم آلرژي بدست نيايد و از طرفي بيماران به تحمل بيماري ميپردازند و يا اصلاً حالت بيماري خود را قبول ندارند و اگر هم قبول داشته باشند ، جدي نميگيرند و زندگي معمولي خود را به صرف شروع علائم اوليه آلرژي تغيير نميدهند و به پزشك مراجعه نميكنند.
3- محدوديت ما در علم و شناخت به واكنشهاي كلاسيك و غير كلاسيك ايمونولوژي ميباشد و در مجموع ميتوان بيان كرد آلرژي Inexact ميباشد.
نشانههاي مربوط به آلرژي
اشخاص مبتلا به آلرژي، اغلب از طريق دهان تنفس ميكنند و به دفعات بيني خود را ميمالند و يا ميخارانند.
كودكان آلرژيك غالباً بيني خود را رو به بالا و به طرف خارج ميمالند.
به علت مالش زياد براي رهايي از خارش، امكان دارد چروكهايي بر روي قسمت زيرين بيني ظاهر شود، زير چشم كبود شود، و خود چشم كاملاً قرمز گردد.
در هنگام معاينه، غشاء مخاطي بيني آماس كرده و بيرنگ است.
اگر عفونت نيز وجود داشته باشد، علائم كاملاً متمايز است، زيرا در آن صورت غشاء مخاطي سرخ رنگ ميشود.
دیگر نشانه های آلرژی:
سردرد راجعه، میگرن، سرگیجه، آغالشپذیری، عصبانیت، افسردگی، درد عصبی (نورالژی)، عطسه، التهاب ملتحمه (کونژنکتیویت)، دیابت، اگزما، سوزش قلب، تب یونجه، سوء هاضمه، یبوست، اسهال، زخم معده، آسم، افزایش وزن، بالارفتن فشار خون، درد قفسهی سینه، حملههای قلبی، گرفتگی یا آبریزش بینی، کوتاهی نفس، ورم صورت و زبان و ...
یک نوع غذا ممکن است سبب بروز نشانههای متفاوت در افراد مختلف شود. بسیاری از موارد آلرژیها متعدد بوده و ممکن است در اثر آلرژنی متعدد ایجاد شده باشد.
چگونگي تشخيص آلرژي
آلرژي را با توجه به سابقه بيمار و فصلي بودن نشانهها يا تحريك در اثر مجاورت با ماده خاصي كه موجب شدت علائم ميشود، تشخيص ميدهند.
بررسي كامل سابقه بيماري و داروهاي مصرفي، پزشك را قادر ميسازد كه احتمالات ديگري را نيز كه ممكن است موجب بروز نشانهها شده باشد، تعيين كند.
همچنين، يك معاينه دقيق، براي يافتن علائم داخلي بيني و نشانههاي نهفته آسم حائز اهميت است.
هر يك از احتمالات ديگري كه موجب احتقان بيني مزمن ميشود نيز در طي دوره آزمايش مورد توجه قرار ميگيرد و در نهايت، آزمايشهاي پوستي آلرژي بايد انجام شود.