آسم يك بيماري رواني نيست
تاكنون، اين فرضيه وجود داشت، كه آسم يك بيماري رواني است كه منشأ آن مغز است، اين مسئله واقعيت ندارد و براي افراد خانواده، دوستان، آشنايان، و كارفرمايان و همينطور خود شخص مبتلا به آسم بسيار اهميت دارد كه درك كنند اين فرضيه كاملاً بياساس است. گرچه، ناراحتيهاي عاطفي، ميتواند سبب حمله آسم يا وخامت آن شود، اما اين در صورتي است كه خود شخص از قبل نشانههاي جسمي آسم را دارا باشد.
حمايت رواني بيمار مبتلا به آسم
بسيار اشتباه است كه شخص مبتلا به آسم را يك بيمار رواني بدانيم. اما ناديده گرفتن مشكلات نهفته رواني، رفتاري، يا احساسي كه امكان دارد با آسم در ارتباط باشد نيز اشتباه است. بدون ترديد، آسم كه يك بيماري مزمن است، تأثيري منفي بر روابط شخصي و زندگي خانوادگي و همينطور رفتار خود شخص بیمار بر جاي ميگذارد. غالباً با مطرح كردن اين مسائل با پزشك، بيمار درمييابد كه اين اثرات طبيعي هستند. اگر پزشك مشاوره با روانپزشك را پيشنهاد كند، اين مسئله بايد با عنوان يك عمل مثبت در جهت ياري دادن به بيمار تلقي شود. هيچ قاعدهاي مبني بر اين كه بيمار بايد همواره، مشكل خود را به تنهايي حل كند وجود ندارد. اگر نياز به همياري وجود داشته باشد، نبايد موقعيت صحبت با اشخاص مطلع را از دست داد، زيرا اين كار ميتواند درمان آسم را تسهيل كند.
راههاي ديگر مقابله با مشكلات رواني
به جز حمايت رواني پزشك متخصص آسم، افراد خانواده، و دوستان، روشهاي ديگري براي مقابله با مشكلات رواني مربوط به آسم وجود دارد كه عبارتند از: روشهاي مختلف تمدّد اعصاب، هيپنوتيزم يا خواب مصنوعي، مشاوره پزشكي با افراد خانواده، رواندرماني، و روانكاوي كه هر كدام جاي خود را دارد و تصميم در مورد انتخاب بهترين روش بر طبق مشاوره بيمار با متخصص مربوطه صورت ميگيرد.
روش تمدّد اعصاب با دستگاه مخصوص
اين روش به بيمار ميآموزد كه با، تمدد اعصاب عمل گشاد شدن مجاري تنفسي را آسانتر كند. سودمندي اين روش، هنوز كاملاً مورد تأئيد قرار نگرفته، اما براي برخي از بيماران مبتلا به آسم مفيد بوده است. اين دستگاه با سيم به پوست يا عضله متصل ميشود و اطلاعاتي، مانند تغيير درجه حرارت پوست را به يك گيرنده الكترونيكي ميفرستد كه به بيمار نشان داده ميشود. بيمار تأثير عوامل محرك گوناگون، از قبيل خواندن مطالبي در مورد آسم يا گفتگو درباره روابط خانوادگي را بر اعصاب خود در مييابد. شخص بعد از تعليم ديدن، تفاوت بين فشار عصبي و آرامش اعصاب و تطبيق خود با اين احساسات را درمييابد. نهايتاً بيمار مبتلا به آسم روش تمدّد اعصاب را تا حدي فرا ميگيرد، بطوري كه ميتواند درجه حرارت پوست خود را به اختيار خود درآورد. اين عمل، موجب شل شدن ماهيچههاي اطراف مجاري تنفسي نيز ميشود. از آنجا كه ناراحتيهاي ناشي از اين روش بسيار ناچيز است، در صورت پيشنهاد پزشك به امتحانش ميارزد.
مشاوره خانوادگي
هنگامي كه حملات آسم بطور مرتب روي ميدهد، و هزينه درمان آن به 10 تا 20 درصد درآمد خانواده ميرسد، جاي تعجب نيست كه اين بيماري بر تمام اعضاء خانواده سايه ميافكند. اغلب به افراد خانواده يك احساس نااميدي و حتي رنجش پنهاني دست ميدهد كه بايد آن را طبيعي شمرد. آسم كودكان، بار سنگيني بر دوش والديني كه شاغل هستند ميگذارد، زيرا هم بايد از كودك بيمار خود مراقبت به عمل آورند و هم تعهدات خود را نسبت به خانواده و شغلشان انجام دهند. اگر نشانههاي دائمي آسم كودك با زمان فراغت و استراحت افراد خانواده و همچنين كارهاي روزمره آنها برخورد پيدا كند، ممكن است كودك بكوشد نشانههاي آسم خود را پنهان كند. حتي اگر اين كار غيرممكن باشد. هر كدام از اين شرايط در اين موقعيت نقش مؤثري دارد. مطمئناً مشاوره پزشك با تمام اعضاء خانواده كه گاهي اوقات در منزل انجام ميشود، براي برخي از خانوادهها مفيد است.
روان درماني
روان درماني باعث درك كاملتر وضعيت احساسي بيمار ميشود، و بايد توسط اشخاص متخصص و كارآموزده، مانند مددكاران اجتماعي، روانشناسان يا روانپزشكان انجام شود. يكي از هدفهاي رواندرماني، درك كاملتر مشكلات و ويژگيهاي شخصيتي در ارتباط با بيماري آسم است.
چون هزينه روان درماني زياد است و زمان درمان نيز گاهي اوقات چندين سال به طول ميانجامد، بايد پزشكي را انتخاب كرد كه در درمان بيماران مبتلا به آسم مهارت داشته باشد.
اعتماد به نفس در رابطه با خودياري آسم
بيمار بايد از سمينارهاي آموزشي در مورد آسم بهره گيرد تا اطلاعات بيشتري از واكنشهاي بيماري كسب كند. زيرا اگر يك برنامه تدوين شده داشته باشيد كه بطور خلاصه اقداماتي را كه در هنگام حمله آسم بايد انجام دهيد، ذكر كرده باشد، اطمينان خواهيد داشت كه بيماري ميتواند تحت كنترل درآيد. همچنين موجب ميشود كه در هنگام استراحت نيز از آرامش لازم برخوردار باشيد. اين روش باعث كاهش وحشت شما هنگام خس خس سينه و اشكال در تنفس ميشود.
وضعيت رواني به اندازه درمان دارويي اهميت دارد
درمان آسم صرفاً به برنامه دارويي، روشهاي اجتناب از مواد آلرژيزا، و تزريق داروهاي ضد آلرژي و غيره، محدود نميشود. پزشك بايد وضعيت رواني بيمار خود را نيز در نظر بگيرد. اگرچه آسم يك بيماري رواني نيست، ولي بطور قطع ميتواند در اثر مشكلات نهفته رواني وخيمتر شود. بسياري از بيماران، هنگام بروز نشانههاي آسم وحشتزده ميشوند. گاهي اوقات، تقويت جنبههاي عاطفي، روشهاي آرامش دهنده و مشاوره با روانپزشك ميتواند براي مقابله با روانپزشك ميتواند براي مقابله با آسم بسيار مفيد باشد. بايد با پزشك صادق بود تا او بتواند به بهترين وجه در مورد مشكلات عاطفي تصميم بگيرد. اگر پزشك متخصص اسم، مشاوره با روانپزشك را پيشنهاد كرد، بايد بدون ترديد به توصيه اول عمل كرد.
ناديده گرفتن نشانهها و سهلانگاري در مصرف داروها اشكال عمدهاي به شمار ميرود.
اگر نشانههاي آسم خود را ناديده ميگيرد و يا در هنگام حمله آسم احساس درماندگي ميكنيد، بايد ناراحتيهاي خود را با پزشك در ميان بگذاريد. نبايد تسليم شويد و احساس كنيد كه راه ديگري براي كنترل آسم وجود ندارد. به عنوان اولين قدم، اطمينان حاصل كنيد كه برنامه دارويي خود را به دقت دنبال ميكنيد. اگر داروهاي تكميلي مفيد واقع نشدند، در مراحل اوليه، پيش از اين كه نشانهها شدت يابند با پزشك تماس بگيرند. هرگز نشانههاي آسم خود را ناديده ميگيريد، امكان دارد وجود يك روانپزشك در تيم درماني شما مفيد واقع شود.
اگرچه آسم يك بيماري روانتني نيست، اما فشارهاي عاطفي، ميتواند باعث وخيمتر شدن نشانههاي آن شود. در روشهاي مقابله با آسم، وضعيت احساسي بيمار نبايد ناديده گرفته شود، زيرا در درازمدت ميتواند تأثير شديدي بر بيمار داشته باشد. بنابراين، صرفاً نبايد بيماري جسمي را مورد نظر قرار داد، بلكه بايد به تماميّت فرد به عنوان شخصي كه مبتلا به آسم است، فكر كرد. بدين ترتيب، تمام جنبههاي بيماري مورد توجه قرار خواهد گرفت.
درمانهاي فيزيكي از قبيل ضربههاي موضعي و قرار دادن بيمار در وضع بدني خاصّ در زمان نشانههاي پايدار آسم، به تخليه خلط كمك ميكند.
هنگامي كه نشانههاي آسم بهبود نيابند، ترشحات مخاطي جمع شده و موجب انسداد مجاري تنفسي ميشوند. در اين حال بيمار را بايد وادار به سرفه كرد تا خلط خارج شود. البته اين كار اغلب موفقيتآميز نيست. به علاوه، اگر خلط زياد باشد، امكان دارد بخشهاي كوچكي از ريه را از كار بيندازد، كه اين حالت را آتلكتازي مينامند. ترشح خلط را گاهي اوقات، ميتوان با ضربات محكم بر روي قسمتهاي خاصي از پشت و سينه در حالي كه بيمار نشسته و يا به حالتهاي مختلف خم شده است، تخليه كرد. اين روش در بيمارستان و پس از استفاده بيمار از برونكوديلاتور استنشاقي اعمال ميشود.